دیگر از "گفتگوهای معذبکننده" نترسید، شما فقط راه واقعی بازی را نفهمیدهاید
آیا شما هم اینطور هستید؟
وارد یک مهمانی یا کنفرانسی میشوید، چهرههای ناآشنای زیادی را در اتاق میبینید و دلتان شروع به لرزیدن میکند. ترسناکترین چیز برای شما سخنرانی روی سن نیست، بلکه آن لحظاتی است که مجبورید با دیگران "گفتگوهای معذبکننده" داشته باشید.
"سلام، اِه... امروز هوا خوبه، نه؟"
یک جمله که گفتگو را به بنبست میکشاند و فضا فوراً سنگین میشود. ما همیشه فکر میکنیم که گپ و گفتهای کوتاه (Small Talk) یک آزمون فن بیان است که باید در آن باهوش، جالب و آگاه به نظر برسیم، و اگر یک کلمه اشتباه بگوییم، حذف خواهیم شد.
اما اگر به شما بگویم که از همان ابتدا اشتباه فکر میکردیم، چه؟
گپ و گفت کوتاه یک مصاحبه نیست، بلکه بیشتر شبیه ساختن یک "پل موقت" کوچک بین دو نفر است.
هدف شما این نیست که فوراً یک پل عظیم فراساحلی به سوی "نیمهی گمشده" خود بسازید، بلکه فقط ساختن یک پل چوبی کوچک است که به هر دوی شما اجازه دهد به راحتی از آن عبور کرده و سلام و احوالپرسی کنید. تا زمانی که پل ساخته شود، حتی اگر فقط برای یک دقیقه باشد، شما برنده هستید.
وقتی این را درک کنید، متوجه میشوید که فشار "گفتگوهای معذبکننده" فوراً ناپدید میشود. در ادامه، در مورد چگونگی ساخت آسان این پل صحبت خواهیم کرد.
گام اول: مکانی مناسب برای ساخت پل پیدا کنید
برای ساخت پل، بالاخره باید آن سوی آن را پیدا کنید، درست است؟
به اطراف نگاه کنید، متوجه میشوید برخی افراد مانند یک جزیرهی بسته و منزوی هستند – هدفون به گوش دارند، سرشان در کتاب است، یا مشغول مکالمه تلفنی هستند. مزاحم آنها نشوید.
کسانی که باید به دنبالشان باشید، افرادی هستند که به نظر میرسد "از ساخت پل استقبال میکنند". حالت بدن آنها باز است، نگاهشان متحرک است، و حتی ممکن است آنها نیز به دنبال فرصتی برای ارتباط باشند. یک تماس چشمی دوستانه، یک لبخند، بهترین "مجوز ساخت" است.
گام دوم: اولین تختهی پل را بگذارید
نقطهی شروع یک پل، همیشه نقطهی مشترک اتکای شماست.
شما در یک مکان و در یک زمان هستید؛ این قویترین "پایهی پل" است. به فکر شروع کنندههای چشمگیر نباشید، زیرا فقط باعث استرس بیشتر شما میشود. به اطراف نگاه کنید و با یک سوال باز، اولین تختهی پل را بگذارید:
- "امروز چقدر این رویداد شلوغ است، شما قبلاً اینجا آمده بودید؟"
- "موسیقی اینجا خیلی خاص است، میدانید چه سبکی است؟"
- "شما از آن کیک کوچک امتحان کردید؟ خیلی خوب به نظر میرسید."
این سوالات امن، ساده و تقریباً غیرممکن است که با یک "اوم" یا "آه" بسته شوند. تا زمانی که طرف مقابل پاسخ دهد، پل شما شروع به گسترش کرده است.
گام سوم: داد و ستد، پل را تکمیل کنید
ساخت پل کار دو نفر است. شما یک تخته میدهید، او یک میخ میکوبد.
بدترین کار این است که گفتگو را به بازجویی تبدیل کنید: "اسمت چیست؟ چه کار میکنی؟ اهل کجایی؟" این پل ساختن نیست، این مثل یک بازجویی از اطلاعات شخصی است.
روش هوشمندانه "تبادل اطلاعات" است. کمی از خودتان بگویید، سپس سوال را به طرف مقابل برگردانید.
شما: "من تازه از شانگهای نقل مکان کردهام و هنوز در حال عادت کردن به ریتم زندگی اینجا هستم. شما چطور؟ همیشه اینجا زندگی کردهاید؟"
طرف مقابل: "بله، من بومی اینجا هستم. شانگهای عالی است، من همیشه میخواستم آنجا را ببینم."
متوجه شدید؟ شما اطلاعاتی دادید (تازه نقل مکان کردهاید)، و سوالی هم مطرح کردید (شما چطور؟). با این رفت و برگشت، سطح پل هموار میشود.
در اینجا یک "ترفند همهکاره" را به اشتراک میگذارم: وقتی طرف مقابل شغل خود را به شما میگوید، چه بفهمید و چه نفهمید، میتوانید صادقانه پاسخ دهید: "وای، به نظر خیلی چالشبرانگیز/فوقالعاده میرسد."
این جمله "چسب جادویی" در روابط انسانی است. این فوراً به طرف مقابل احساس درک شدن و احترام میدهد. اگر باور ندارید، امتحان کنید، این پل فوراً محکمتر خواهد شد.
گام چهارم: با ظرافت ترک کنید و به سراغ ساخت پل بعدی بروید
مأموریت یک پل کوچک موقت، تکمیل یک ارتباط کوتاه و دلپذیر است. وقتی در گفتگو توقفی طبیعی ایجاد شد، وحشت نکنید. این به معنای شکست شما نیست، بلکه فقط نشان میدهد که این پل مأموریت خود را به انجام رسانده است.
وقت آن است که با ظرافت ترک کنید.
یک پایان عالی، تأثیرگذارتر از یک شروع چشمگیر است.
- "از آشنایی با شما خوشحال شدم! باید به دستشویی بروم، بعداً صحبت میکنیم." (کلاسیک اما کاربردی)
- "از گفتگو با شما لذت بردم، آنجا دوستی را دیدم که باید با او سلام و احوالپرسی کنم."
- "(نام طرف مقابل را به خاطر بسپارید)، از آشنایی با شما خوشحال شدم، امیدوارم روز خوبی داشته باشید!"
اگر گفتگو خوب پیش رفت، فراموش نکنید که اطلاعات تماس را مبادله کنید. این "پل کوچک موقت" شاید نقطهی شروع یک رابطهی مهم بعدی باشد.
وقتی آن سوی "پل" دنیایی دیگر است
ما یاد گرفتیم چگونه بین افرادی که یک زبان صحبت میکنند، پل بسازیم. اما اگر طرف مقابل از فرهنگی کاملاً متفاوت باشد و به زبانی صحبت کند که ما نمیفهمیم، چه؟
این مانند آن است که یک اقیانوس پهناور ما را جدا کرده باشد؛ حتی بهترین تختهها را هم نمیتوان به آن سوی رساند.
در این زمان، شما به یک "پل جادویی" نیاز دارید. ابزارهایی مانند Lingogram، مانند یک ربات خودکار ساخت پل در جیب شما هستند. ترجمه هوش مصنوعی داخلی آن به شما امکان میدهد با هر کسی در جهان بدون مانع ارتباط برقرار کنید و شکاف زبانی را در یک لحظه پر کنید.
چه با یک کارآفرین در توکیو در مورد یک پروژه صحبت کنید، و چه با یک هنرمند در پاریس در مورد الهامات گفتگو کنید، دیگر لازم نیست نگران "چگونه گفتن" باشید، بلکه فقط باید بر روی "چه گفتن" تمرکز کنید.
در نهایت، متوجه خواهید شد که به اصطلاح متخصصان اجتماعی، نه به این دلیل که "ترفندهای ارتباطی" زیادی را بلدند، بلکه به این دلیل که در درونشان دیگر ترسی ندارند، استاد هستند.
آنها میدانند که هر گپ و گفت کوتاهی، فقط یک ارتباط خیرخواهانه است. هر بار یک پل ساختن، هر بار یک نفر را متصل کردن.
از امروز به بعد، دیگر نترسید. بروید و اولین پل کوچک خود را بسازید.