چرا با اینکه به یک زبان صحبت میکنم، مثل یک "بیسواد" هستم؟
آیا تا به حال چنین تجربهای داشتهاید؟
درست مثل یک شمالی که به گوانگژو میرود و با اعتماد به نفس وارد یک چایخانه (رستوران کانتونی) میشود، اما با دیدن عبارتهایی مثل "靓仔" و "飞沙走奶" در منو، ناگهان احساس میکند که دهها سال تحصیلش بیهوده بوده است. با اینکه همه حروف، چینی هستند، اما وقتی کنار هم قرار میگیرند، مثل خط میخی (غیرقابل فهم) میشوند.
این "ناهماهنگی زبانی" در واقع لحظهای شگفتانگیز است که در سراسر جهان تجربه میشود. این به ما یادآوری میکند که زبان فراتر از کلمات فرهنگ لغت است؛ زبان، خودِ فرهنگِ زنده و پرشور و مردمی است.
"یک پرنده، دو بال"، اما زبانش "فرازمینی" است
دوستی دارم که زبان مادریاش اسپانیایی است. اخیراً برای چشیدن غذاهای اصیل کوبایی به "هاوانای کوچک" در میامی رفته بود. او فکر میکرد هیچ مشکلی نخواهد داشت، چون کوبا و زادگاهش پورتوریکو از نظر فرهنگی مانند برادر به هم نزدیک هستند و حتی به آنها "یک پرنده، دو بال" میگویند (اشاره به نزدیکی فرهنگی و تاریخیشان)، پرچمهایشان هم شبیه دوقلوهاست.
با این حال، وقتی با اعتماد به نفس منوی اسپانیایی را برداشت، کاملاً شوکه شد.
نام غذاها در منو، مانند aporreado
، chilindrón
، rabo estofado
، برایش کاملاً ناآشنا بود. احساس میکرد یک بومی "جعلی" است که یک فرهنگ لغت اسپانیایی در دست دارد.
واقعاً چه اتفاقی افتاده بود؟
هر نام غذا، یک رمز فرهنگی است
بعدها او متوجه شد که پشت هر یک از این کلمات عجیب، داستانی از تاریخ، عادات و زندگی نهفته است. آنها کلمات جدا افتادهای نیستند، بلکه کلیدهای کوچکی برای ورود به فرهنگ کوبا هستند.
در ادامه چند مثال جالب آورده شده است:
-
"مورها و مسیحیان" (Moros y Cristianos): این غذا به معنای واقعی کلمه "مورها و مسیحیان" است. در واقع، این همان برنج با لوبیا سیاه است. اما در کوبا، مردم از لوبیا سیاه برای نشان دادن مورها (افراد تیرهپوستتر) و از برنج سفید برای نشان دادن مسیحیان استفاده میکنند تا تاریخ پیچیده ۸۰۰ ساله اسپانیا را گرامی بدارند. یک کاسه برنج ساده، اما حامل خاطره یک ملت است.
-
"رسیده" (Maduros): این به موزهای رسیده و سرخ شدهای اشاره دارد که هم شیرین هستند و هم خوشطعم. نکته جالب این است که در زادگاه دوستم، مردم به آن
amarillos
(زردها) میگویند. همان چیز، اما همسایهها نامهای متفاوتی برای آن دارند، درست مثل اینکه ما در زبان خودمان، برای یک چیز واحد، اسامی متفاوتی استفاده میکنیم (مانند اینکه سیبزمینی را در مناطق مختلف به نامهای گوناگون صدا میزنند). -
"تامال دیگپز" (Tamal en cazuela): اگر فکر میکنید این همان تاماله مکزیکی (Tamale) است که ما میشناسیم و در برگ پیچیده میشود، کاملاً در اشتباهید.
en cazuela
به معنای "در دیگ" است. این غذا در واقع تمام مواد لازم برای تهیه تاماله - آرد ذرت، گوشت خوک، ادویهجات - را در یک دیگ میپزند تا به یک خمیر ذرت غلیظ و خوشعطر تبدیل شود. این مانند یک "نسخه ساختارشکنیشده" از تاماله است، و هر قاشق از آن یک غافلگیری است.
میبینید، جذابیت زبان در همینجاست. این قواعدی ثابت و بدون تغییر نیست، بلکه خلاقیتی جاری و سرشار از تخیل است. کلماتی که شما را گیج میکنند، دقیقاً اصیلترین راه برای شناخت یک مکان هستند.
از "نفهمیدن" تا "توانایی گفتگو"
سردرگمی آن لحظه، در واقع یک یادآوری عالی است:
ارتباط واقعی، از کنجکاوی آغاز میشود، نه از مهارت زبانی.
تصور کنید، در آن رستوران کوبایی، اگر میتوانستید بلافاصله داستان پشت "مورها و مسیحیان" را بفهمید، آیا گفتگوی شما با صاحب رستوران بلافاصله زندهتر و گرمتر نمیشد؟ شما دیگر فقط یک گردشگر سفارشدهنده غذا نبودید، بلکه دوستی بودید که واقعاً به فرهنگ آنها علاقهمندید.
این دقیقاً دلیل اصلی ایجاد Intent توسط ما است. این تنها یک ابزار ترجمه چت نیست، بلکه پلی فرهنگی است. ترجمه مبتنی بر هوش مصنوعی داخلی آن به شما کمک میکند اصطلاحات عامیانه و پیشینههای فرهنگی را که در فرهنگ لغت پیدا نمیکنید، درک کنید. به این ترتیب، هنگام گفتگو با دوستان از هر کشوری، میتوانید از سطح ظاهری زبان عبور کرده و یک گفتگوی واقعاً عمیق داشته باشید.
دفعه بعد، وقتی با یک منوی ناآشنا یا یک دوست جدید با پیشینه فرهنگی متفاوت روبرو میشوید، دیگر از "نفهمیدن" یا "نشنیدن (درک نکردن)" نترسید.
سردرگمی را به کنجکاوی تبدیل کنید. زیرا ارتباط واقعی این نیست که دنیا به شیوه آشنای ما صحبت کند، بلکه این است که ما بتوانیم شجاعانه و با کمک ابزار، دنیای آنها را درک کنیم.
آیا برای شروع یک گفتگوی عمیقتر آمادهاید؟