انگلیسیتان آنقدرها هم بد نیست، فقط «نقشه راهنمای مراحل» اشتباهی را برداشتهاید
آیا تا به حال چنین تجربهای داشتهاید؟
در آن لحظه، واقعاً به همه چیز شک میکنید. احساس میکنید همهی این سالها تلاش بیهوده بوده است.
شما انگلیسیتان بد نیست، فقط میخواهید با تجهیزات یک تازهکار، یک «غول آخر» (Boss) در نهایت قدرت را به چالش بکشید.
هر گفتگو را «عبور از یک مرحله بازی» ببینید
بیایید رویکردمان را عوض کنیم. دیگر صحبت کردن به انگلیسی را یک «رشتهی درسی» نبینید، آن را به عنوان یک بازی مرحلهای تصور کنید.
هر سناریوی گفتگوی واقعی – سفارش دادن در استارباکس، جلسه با همکاران خارجی، شرکت در یک مهمانی بینالمللی – یک «مرحله» کاملاً جدید است.
هر مرحله «نقشه» (فضای محیط) منحصر به فرد خود، «NPC» (افراد حاضر در گفتگو)، «ابزارهای مأموریت» (واژگان اصلی) و «تکنیکهای ثابت» (جملات رایج) خودش را دارد.
در حالی که انگلیسی که ما قبلاً در مدرسه آموختهایم، در نهایت، فقط میتوان آن را «آموزش تازهکارها» دانست. آن آموزشها به شما عملیات پایه را یاد دادند، اما هیچ «راهنمای عبور از مرحله» مشخصی برای هیچ یک از مراحل خاص به شما ندادند.
بنابراین، وقتی با دست خالی وارد یک مرحله جدید میشوید و احساس سردرگمی میکنید، این کاملاً طبیعی است.
من هم همینطور بودم. در دانشگاه، در رستورانی که مشتریان خارجی زیادی داشت، کار میکردم. با اینکه رشتهی انگلیسی میخواندم، اما در مواجهه با مشتریان، اصلاً نمیدانستم چگونه مودبانه سفارش بگیرم، چگونه منوی نوشیدنیها را معرفی کنم یا چگونه تلفنهای رزرو را به انگلیسی پاسخ دهم. دانش کتابی من در آنجا به هیچ دردی نمیخورد.
تا اینکه متوجه شدم آنچه نیاز دارم، «دانش انگلیسی» بیشتر نیست، بلکه یک «راهنمای عبور از مرحله» اختصاصی برای آن رستوران است.
«نقشه راهنمای مراحل» اختصاصی شما، فقط در چهار گام
بار سنگین «یادگیری انگلیسی» را فراموش کنید. از امروز به بعد، ما فقط یک کار انجام میدهیم: برای «مرحله» بعدی که با آن روبرو خواهید شد، یک راهنمای اختصاصی آماده کنید.
گام اول: شناسایی نقشه (Observe)
وارد یک محیط جدید که شدید، برای صحبت کردن عجله نکنید. ابتدا یک «ناظر» باشید.
به «NPC»های اطرافتان گوش دهید که درباره چه چیزی صحبت میکنند؟ از چه کلماتی استفاده میکنند؟ روند گفتگو چگونه است؟ درست مانند قبل از بازی کردن که ابتدا نقشه و نحوه حملهی «غول آخر» را تماشا میکنید.
در رستوران، من با دقت شروع به گوش دادن به همکاران باتجربهتر کردم که چگونه با مشتریان تعامل داشتند. چگونه سلام و احوالپرسی میکنند؟ چگونه غذاها را پیشنهاد میدهند؟ با شکایات چگونه برخورد میکنند؟
گام دوم: جمعآوری تجهیزات (Vocabulary)
بر اساس مشاهدات خود، اساسیترین «تجهیزات» این «مرحله» – یعنی واژگان پرکاربرد – را فهرست کنید.
در آن زمان، اولین کاری که کردم این بود که تمام اسامی غذاها، مواد تشکیلدهنده و سسها (مثلاً رزماری Rosemary، سس خردل و عسل honey mustard، مایونز mayonnaise) را در منو جستجو کرده و حفظ کردم. اینها قویترین «سلاح»های من در این مرحله بودند.
اگر قرار است برای مصاحبه به یک شرکت فناوری بروید، «تجهیزات» شما احتمالاً کلماتی مانند AI
(هوش مصنوعی)، data-driven
(مبتنی بر داده)، synergy
(همافزایی)، roadmap
(نقشه راه) خواهد بود.
گام سوم: پیشبینی حرکات (Scripting)
محتملترین گفتگوهایی که در این صحنه رخ میدهد را مانند نوشتن یک فیلمنامه، بنویسید. این فهرست حرکات شماست.
مثلاً، در رستوران، من «سناریوهای» مختلفی را آماده کرده بودم:
- اگر مشتری کودک همراه داشت: «ظرف/صندلی کودک نیاز دارید؟» «آیا کودک غذای مخصوص کودک سفارش میدهد یا با بزرگسالان شریک میشود؟»
- اگر مشتریان زوجی در قرار ملاقات بودند: «ما نوشیدنیهای بدون کافئین داریم...» «غذاهایی با بافت نرمتر این چند مورد هستند...»
- سوالات/پاسخهای عمومی: «دستشویی آنجاست.» «ما پول نقد و کارت قبول میکنیم.» «الان ظرفیت تکمیل است، ممکن است ۲۰ دقیقه انتظار داشته باشید.»
گام چهارم: تمرین شبیهسازی (Role-Playing)
در خانه، با خودتان گفتگو کنید. یک نفر دو نقش را بازی کند و «سناریو»یی را که تازه نوشتهاید، از ابتدا تا انتها تمرین کنید.
این کار کمی احمقانه به نظر میرسد، اما نتیجهاش شگفتانگیز است. این مانند آن است که در «زمین تمرین»، یک حرکت ترکیبی (combo) را آنقدر تمرین کنید تا کاملاً بر آن مسلط شوید.
وقتی این «راهنماها» را آماده کردید، دفعه بعد که وارد همان «مرحله» شدید، دیگر آن تازهکار دستپاچه نخواهید بود. با آرامش و اعتماد به نفس که «من همه چیز آماده است» وارد میشوید و حتی کمی مشتاق میشوید که سریعاً نتیجهی تمرینهایتان را آزمایش کنید.
نترسید، با جسارت «مراحل را پشت سر بگذارید»
«اگر طرف مقابل چیزی خارج از سناریوی من گفت چه کنم؟»
وحشت نکنید. به یاد داشته باشید که طرف مقابل چه گفت و بعد از بازگشت به خانه، آن را به «کتابخانه راهنما»ی خود اضافه کنید. راهنمای شما هر چه بیشتر کامل میشود و «قدرت مبارزه» شما نیز قویتر خواهد شد.
«اگر تلفظ و گرامر من کامل نیست چه کنم؟»
ماهیت زبان، ارتباط برقرار کردن است، نه امتحان دادن. تا زمانی که طرف مقابل منظور شما را بفهمد، شما «مرحله را با موفقیت گذراندهاید». جزئیات باقیمانده، چیزهایی هستند که میتوانند در «پشت سر گذاشتن مراحل» آینده به تدریج ارتقا پیدا کنند.
این روش، هدف بزرگ و مبهم «یادگیری خوب انگلیسی» را به «مأموریتهای عبور از مرحله» روشن و قابل اجرا تجزیه میکند. این کار ترس را از بین میبرد و احساس کنترل را به ارمغان میآورد.
اگر میخواهید یک «زمین تمرین» امنتر پیدا کنید، یا هنگام آماده کردن «راهنما» به یک مربی همراه نیاز دارید، میتوانید ابزار Intent را امتحان کنید. این یک برنامه چت با مترجم هوش مصنوعی داخلی است که میتوانید بدون استرس با دوستانتان در سراسر جهان گفتگو کنید. وقتی گیر میکنید، ترجمه همزمان به شما کمک میکند؛ وقتی «سناریوی گفتگوی» خود را آماده میکنید، میتوانید از آن برای بررسی سریع اینکه آیا بیان شما طبیعی و بومی است استفاده کنید.
این ابزار مانند یک «همراه هوشمند» در مسیر عبور از مراحل بازی است که به شما کمک میکند سریعتر ارتقا پیدا کنید و با هیولاها بجنگید.
از خود بپرسید: «آیا راهنمای عبور از این مرحله را آماده کردهام؟»